مسئله اصلی باغ وحش مشهد چیست؟!

انگار مرداد ماه برای باغ وحش مشهد و حیوانات زبان بسته و خسته اش خیلی خوش یُمن نیست. مرداد 96 بود که مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست کشور از ضرورت تعطیلی باغ وحش مشهد خبر داد. تعطیلی که به دلیل توجه نکردن به اخطارهای سه سال قبل و شرایط نامناسب نگهداری حیوانات اعلام و حتی مقرر شد گونه های امانی باغ وحش مشهد نیز به پارک پردیسان تهران منتقل شود، اما پس از یک هفته کش و قوس، مسئله باغ وحش مشهد و کاستی هایش فراموش شد تا این که یک سال بعد یعنی در مرداد 97 پیدا شدن چندین تخته پوست و جمجمه از گونه های حیوانی ببر و یوزپلنگ، دوباره نام باغ وحش مشهد را به سر تیتر خبرها آورد. نامساعد بودن حال پلنگ باغ وحش در کنار خبرهای ضد و نقیضی از تلف شدن گونه های حیوانی، باعث شد این بار باغ وحش مشهد یک هفته تعطیل شود تا پس از نصب میکروچیپ ردیاب به حیوانات و استانداردسازی محل نگهداری آنان و رعایت مسائل بهداشتی رضایت محیط زیست را کسب کند و دوباره بازگشایی شود.
اما طبق معمول پس از بازگشایی مجدد، خبری از باغ وحش و این که شرایط نگهداری حیوانات چگونه است،ظاهرا  برای کسی دغدغه نبود تا همین چند روز  پیش که انتشار خبر تلف شدن هفت توله ببر دوباره کار دست باغ وحش مشهد داد و حرف و حدیث ها برای تعطیلی آن را قوت بخشید.
اما واقعا مشکل کار کجاست؟ و چطور می شود که محیط زیست استان توانایی حل این موضوع را ندارد؟ اگر مسئله واقعی و اصلی باغ وحش، استاندارد نبودن مکان نگهداری حیوانات است، چطور می شود که پس از گذشت چندین سال از صدور اولین اخطارها، مشاهده مشکلات و تلف شدن حیوانات نتوانسته ایم چاره ای بیندیشیم؟
قطعا نگهداری از حیوانات باغ وحش و مهیا کردن شرایط اولیه برای آنان نباید کار خیلی دشواری باشد، آن هم در شهری که پروژه های عریض و طویلی در آن    به سرانجام رسیده است.
چه این که علاوه بر موضوعات محیط زیستی، یک باغ وحش زنده و سرحال می تواند در امر اشتغال زایی نیز کمک کند، بازدید کننده جذب کند و ممر درآمدی باشد برای شهر. کاری که تایلندی ها خیلی خوب آن را آموخته اند. بانکوک باغ وحش بسیار بزرگی دارد که توانسته است از سراسر دنیا گردشگر جذب کند، یک جست و جوی ساده در اینترنت به مسئولان ما خواهد گفت که چطور تایلندی ها توانسته اند حتی از چگونگی تغذیه حیوانات باغ وحش شان نیز درآمدزایی کنند و از این درآمد برای ایجاد یک محیط استاندارد و نزدیک به طبیعت واقعی، برای حیوانات هزینه کنند.
اما شاید مسئله اصلی این نیست و واقعیت ماجرا را باید در جای دیگر جست و جو کنیم. نگاهی به فرجام همسایه باغ وحش وآن چه بر سر آن آمده است کمی نگرانی ها را بیشتر می کند. از آن همه شور و هیجان و نوستالژی، اکنون فقط گرد و غبار ناشی از تعطیلی هشت ساله بر وسایل بازی زهوار دررفته «کوهستان پارک شادی» به جا مانده است، کوهستان پارکی که دیگر شاد نیست، کوهستان پارکی که در ابتدا به بهانه استاندارد سازی  «موقتا» تعطیل شد ولی دیگر چرخ و فلکش نچرخید در حالی که می توانست در این هشت سال همچنان چرخش بچرخد و چرخ زندگی تعدادی از جوانان این شهر را هم بچرخاند. آیا باغ وحش هم به سرنوشت شوم همسایه اش دچار خواهد شد و هشت سال بعد خبرنگاران از گرد و غبار نشسته بر روی قفس های خالی این مجموعه می نویسند؟ یا تا آن موقع همه چیز کوبیده و آن چه نباید، ساخته شده است؟!
شاید موقعیت مکانی خوب این دو مجموعه تفریحی و سرگرمی و ارزش افزوده ای که در این سال ها پیدا کرده است، مالکان را برای تغییر کاربری وسوسه کند، اگرچه مسئولان شهر سفت و سخت پای این موضوع ایستاده اند که اجازه تغییر کاربری نمی دهند.
حال باید منتظر ماند و دید که دوباره امسال نیز با یک تعطیلی موقت و انجام برخی امور بهداشتی قضیه فیصله می یابد و ادامه ماجراهای باغ وحش مشهد به مرداد 99 و پس از تلف شدن چند توله ببر دیگرادامه پیدا می کند، یا این بار محیط زیست فکری  اساسی برای باغ وحش می‌کند، فکری که اصل صورت مسئله را پاک نکند یا این که اصلا مراد تعطیلی است و ...

منبع: روزنامه خراسان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.