مرکز جامع دامپزشکی ایران
مرکز جامع دامپزشکی ایران

مرکز جامع دامپزشکی ایران

iranvetmed.ir

راه‌اندازی پروژه میز جراحی ماهی‌های زینتی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران

حکیم مهر: جراحی و درمان بسیاری از حیوانات اتفاق جدیدی نیست اما جراحی ماهی تزئینی به دلیل حساسیتی که دارد جالب است.

به گزارش حکیم مهر به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، «دکتر هومن رحمتی هولاسو» مدیر پروژه میز جراحی ماهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران اظهار کرد: امروزه که تعداد ماهیان آکواریومی روز به روز در حال افزایش است و علاقه به نگهداری ماهیان زینتی گران قیمت افزایش یافته جراحی آن‌ها به عنوان امری روتین در دامپزشکی بدل شده است.

او گفت: بیشترین موارد جراحی شامل زخم پوستی، توده پوستی، گنادوکتومی، خارج کردن چشم، تومور پوستی، کاتر زدن به منظور مایع درمانی، جراحی حفره شکمی و قرار دادن میکروچیپ، بیوپسی کلیه و کبد و ناهنجاری‌های کیسه شنا است.

در ادامه «محدثه پورمرتضوی» یکی از محققان این تیم بیان کرد: شناخت آناتومی بدن ماهی و بیهوشی اصولی در این جانواران نقش اساسی در جراحی موفقیت آمیز آن‌ها دارد. ماهی ها  با دارو‌های معمول بیهوشی مانند عصاره میخک یا تری‌کایین متان سولفات بیهوش می‌شوند و روی سطح مناسب قرار می‌گیرند،  پس از جراحی نیز ماهی در تانک ریکاوری قرار می‌گیرند و داروی ضد درد و آنتی بیوتیک بعد از جراحی دریافت می‌کنند.

او بیان کرد: پروتکل مناسب و اصولی بیهوشی در موفقیت جراحی تاثیر به سزایی دارد، بیهوشی به دو شکل استنشاقی و تزریقی در ماهی ها انجام می‌شود که در روش استنشاق نیاز به تانکی برای تزریق ماده بیهوشی به بدن ماهی داریم.

یکی از محققان این تیم عنوان کرد: مرحله استشاقی هم خود به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می‌شود در کوتاه مدت نیاز به تزریق مجدد ماده بیهوشی نیست،  زیرا این نوع جراحی‌ها ظرف ۵ دقیقه تمام می‌شوند، ولی در جراحی‌های بلند مدت که بالاتر از ۵ دقیقه طول می‌کشد نیاز به تجدید ماده بیهوشی داریم.

پورمرتضوی ادامه داد: پس از رسیدن به سطح مناسب بیهوشی ماهی آماده جراحی می‌شود و وضعیت حیاتی اش به وسیله مانیتورینگ رصد می‌شود. پس از جراحی نیز ماهی در تانک ریکاوری قرار می‌گیرد؛ البته  وجود درد در ماهیان مورد شک است. با این حال مطالعات بهبودی سریع‌تر بعد از جراحی را با وجود ضد درد ثابت کرده اند و از ضد درد‌های رایج در ماهیان می‌توان به کارپروفن، ملوکسیکام، کتوپروفن، فلونکسین مگلومین، بتروفنول، مورفین و بوپرنورفین اشاره کرد.

او درباره قابلیت این میز جراحی گفت: قابلیت بی هوش نگه داشتن ماهی برای جراحی تا ۲ ساعت، ساخته شده از جنس پلکسی گلس، سبک، قابل حمل, قابل تنظیم برای ماهی های مختلف با سایز های مختلف، دارای واترپمپ برای گردش آب در حین جراحی ماهی با قابلیت تنظیم میزان فشار آب در حال گردش و راحتی محاسبه دوز بی هوشی و افزایش و کاهش دوز در حین بی هوشی ماهی را داراست.

یکی از محققان این تیم ادامه داد: همچنین مرطوب ماندن سطح بدن ماهی در حین بی هوشی،قابل استفاده در آزمایشگاه، کلینیک و حتی در مزارع پرورش ماهی، مجهز به سیستم هواده شارژی و  جلوگیری از وارد شدن آب به داخل بدن ماهی در حین جراحی دارد.

او گفت: تست آزمایشگاهی و بالینی انجام شده است و همچنین اولین جراحی تومور بیضه در ماهی زینتی کوی در ایران در بهمن سال ۱۳۹۷ با موفقیت بر روی این میز جراحی ماهی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران انجام شد که ماهی جراحی شده تا به امروز زنده و کاملاً سرحال است.

کشف فسیل بچه دایناسور برای اولین بار در استرالیا

باشگاه خبرنگاران/ محققان اولین فسیل بچه دایناسور‌ها را از استرالیا کشف کردند. این استخوان‌ها در چندین مکان در امتداد ساحل جنوبی ویکتوریا و در نزدیکی شهر دور افتاده لایتنینگ ریج در نیو ساوت ولز کشف شد. برخی از استخوان‌ها بسیار ریز هستند که به احتمال زیاد بقایای حیواناتی هستند که پیش از تولد و در درون تخم‌هایشان از بین رفته‌اند.

محققان برای برآورد سن حیوان از حلقه‌های رشد در استخوان‌ها، مشابه حلقه‌ها در یک تنه درخت استفاده کردند. اما در این مورد به دلیل از بین رفتن جزئیات داخلی، شمارش حلقه‌های رشد کمی دشوار است. برای پی بردن به این موضوع، اندازه این استخوان‌ها را با اندازه حلقه‌های رشد از دایناسور‌های ویکتوریا مقایسه می‌کنند. این قیاس به محققان این امکان را فراهم می‌آورد که بتوانند مراحل اولیه رشد و یا حتی مرحله تخم گذاری را هم تخمین بزنند.

۱۰۰ میلیون سال پیش، هنگام تولد این حیوانات، استرالیا بسیار نزدیک به قطب‌ها بود. در آن زمان دمای هوای جنوب شرقی استرالیا بین ۶۰ تا ۷۰ درجه سانتیگراد بود که نسبت به هوای امروز، گرمتر است.

مانند برخی از پنگوئن‌های قطب جنوب، این دایناسور‌ها باید زمستان‌های تاریک طولانی را تحمل می‌کردند و یا به خواب زمستانی می‌رفتند و از آنجا که آن‌ها بسیار ظریف بودند، پوسته تخم‌ها و استخوان‌های ریز به ندرت زنده مانده و تبدیل به فسیل می‌شدند. این اولین بار است که در هر نقطه از نیمکره جنوبی چنین فسیل‌هایی کشف می‌شود.

 

پایش فساد ماهی با نانو حسگر ایرانی

مهر/ دکتر بهروز قرآنی مجری طرح پژوهشی «پایش فساد ماهی با استفاده از نانو سنسور های حساس به pH گفت: در این پروژه تحقیقاتی، نانوحسگرهای تولید شده به روش الکتروریسی طوری در بسته بندی ماهی جاسازی می شوند که نسبت به وجود آمین های تولید شده در اثر فساد ماهی حساس بوده و در اثر واکنش با آنها رنگ برچسب تعبیه شده بر روی بسته بندی تغییر می کند.

مجری این طرح پژوهشی ادامه داد: معمولاً در هنگام شروع فساد ماهی گازهای آمینه منتشر می شوند که این گازها سبب افزایش pH ماهی و محیط بسته بندی شده و هر چه غلظت آمین بیشتر شود، تغییر رنگ واضح تر خواهد بود؛ بدین ترتیب با استفاده از این نانو حسگرهای حساس به pH می توان مراحل تازگی، هشدار جهت مصرف در زمان محدود و همچنین فساد کامل را تشخیص داد.

وی با اشاره به اهداف اجرای طرح پژوهشی پایش فساد ماهی با استفاده از نانوسنسورهای حساس به pH افزود: کیفیت مواد غذایی به لحاظ فساد پذیری در چرخه بسته بندی و توزیع بسیار تغییر پذیر بوده و اغلب با افت همراه است و در نتیجه پایش کیفیت با استفاده از این سنسورها در مراحل بسته بندی، حمل و نقل، انبارداری و توزیع امری ضروری است که می تواند اطلاعات کافی و مهمی را برای تعیین بهتر کیفیت محصول و کنترل تا زنجیره توزیع برای همه از جمله مصرف کننده فراهم کند.

عضو هیأت علمی گروه نانو فناوری مواد غذایی اضافه کرد: بدلیل اهمیت موضوع، بررسی های مختلفی در خصوص طراحی شناساگرهای فساد در دنیا صورت گرفته و مزیت این دستاورد پژوهشی نسبت به نمونه های مشابه استفاده از نانوالیافی است که موجب افزایش سرعت پاسخ دهی در سنسور شده و کارایی آن را برای پایش فساد ماهی افزایش می دهد.

قرآنی با اشاره به اینکه محصولات دریایی بخش مهمی از صادرات کشور را به خود اختصاص می دهند گفت: استفاده از بسته بندی مناسب و همچنین بکارگیری شناساگرهای مناسبی که بتوانند در خصوص کیفیت محصول اطلاعات لازم را در اختیار مصرف کننده قرار دهند می تواند موجب توسعه صادرات این محصولات شود.

در حسرت فهم درست دامپزشکی

 محسن داوری، کارشناس ارشد ارتباطات

(اداره کل دامپزشکی خراسان شمالی)

جامعه دامپزشکی کشورمان دچار اختلال ارتباطی است؛ پدیده ای که خود موجب اخلال در بازنمایی چهره آن در حوزه عمومی و رسانه ها شده است. این اخلال و آن اختلال، گرچه بخشی منشأ بیرونی دارد، اما به هر حال باید سهمی را هم برای تعاملات درون بخشی اش درنظر گرفت.

از منظر علوم اجتماعی و ارتباطات، سازمان ها و جوامع درخود فرورفته ضمن این که در افکار عمومی (و بیشتر، در رسانه ها) جایگاهی نهان و گمشده دارند، از اختلال در روابط درونی بین اعضای شان هم رنج می برند.

به باورم می توان معضلات امروز دامپزشکی را عمدتا ناشی از همین مسئله دانست؛ ازجمله این که، فراوان به جایگاهش کم لطفی شده یا به شأن درخور و متناسب با شرح وظایف خطیر و خدمات گسترده اش، دست نیافته است. ضعف نهادهای علمی، حرفه ای و صنفی، و ناتوانی در دیالوگ درون و برون بخشی یا کم توجهی به الزامات آن، جایگاه دامپزشکی را در رسانه ها و حوزه عمومی، این چنین فروکاسته است.

حدود دو دهه پیش، استاد دنیادیده و از فرنگ برگشته ما گاه در حاشیه بحث و درس مرسوم کلاس های دانشگاه ضمن آن که به اعتبار و قدرت نفوذ رسانه در آن ممالک اشاره می کرد، از توانمندی تحسین برانگیز و ساختار نظام مند تشکل های دامپزشکی آن سوی آب ها و اختیارات فراوان شان در حیطه امور حرفه ای هم سخن می گفت. آن تجارب و آموزه ها، برای بسیاری از ما شنوندگان که شرایط روز جامعه خودمان را با ماوراء اقیانوس ها قیاس می گرفتیم، باورناپذیر، شگفت آور و تاحدودی غبطه آمیز بود.

شاید بخش قابل توجهی از سیمای تحریف شده و ضعیف دامپزشکی کشورمان در سپهر عمومی، از این مسئله سرچشمه می گیرد که اعضای این خانواده، خود را اجزای یک پیکر واحد نمی دانند. بخش خصوصی نه تنها خود را جزئی فراموش شده، و از دولتی ها منفک می داند، بلکه تصور غالبش این است که سازمان دامپزشکی، مشکلات و تنگناهای کاری آنان را نادیده می انگارد و صرفا درصدد مچ گیری و کشف تخلفات کرده و ناکرده آن هاست؛ بماند که اکثر این دسته افراد، در تقویت همدلانه تشکل های صنفی و حرفه ای موجود نیز، چنان که باید، همراه و همگام نشده اند. از آن سو، گاه پیش آمده که در چشم بخش دولتی نیز، غیردولتیان، نه به سان شرکایی همسو و مطمئن برای پیشبرد طرح های فنی و اجرایی، بلکه به سان رقبایی نابردبار انگاشته شده اند. این نبود مفاهمه و تضعیف مداوم و متقابل اعتماد و امید، بر انسجام پیکره دامپزشکی و لاجرم بر شکل گیری سرمایه اجتماعی قابل قبول و جلوه گری مطلوب سیمای آن در جامعه، بزرگ ترین لطمات را وارد کرده است.

چالش دیگری که گاه و بیگاه بر این ساختار نحیف ضربه می زند، قیاس خود با دیگری، آن هم بر مبنای تصوراتی ذهنی است که در بسیاری موارد، با واقعیت چندان سازگاری ندارد و در جهت دهی به افکار و تصمیم سازی ها، پیام های نادرست ارسال می کند. تصور غالب ما از ساختارهای حرفه ای و ترتیبات بین بخشی دولتی ها و خصوصی های شاغل در رشته های پزشکی، پرستاری و پیراپزشکی، مهندسی و...، اکثرا خلاف واقعیات موجود است؛ بیشتر ما شاغلان رده های مختلف دامپزشکی، از اختلافات درون صنفی و چالش های مسبوق به سابقه تشکل های مربوط به آن صنوف، با وزارتخانه های متبوع شان، بیخبر یا به آن بی توجه هستیم و شاید، تنها فراوانی اعضای آن هاست که اعتراض شان را در چشم ما، بزرگ و مثمر جلوه گر می کند و آن ها را متحد و منسجم و به سان یک پیکر واحد می پنداریم. در حالی که واکاوی وضعیت و چالش های این صنوف، آن هم از نمای نزدیک، واقعیات امر را بر ما آشکار می کند؛ هرچند باید اذعان کرد چالش ها و معضلات دامپزشکی، بیش از آن هاست.

اندیشمندان علوم اجتماعی، برای تشریح چنین شرایطی، از نظریاتی مثل مارپیچ سکوت و پنجره شکسته بهره می گیرند: پیله ای پیرامون افکار و پندارهای خود تنیدن و آن را معادل همه واقعیت (یا باور مسلط) پنداشتن؛ ادراک مسائل فقط در چارچوب ذهنی از پیش تعیین شده (که با تاثیرپذیری از افراد یا رسانه هایی که با آن ها اشتراک نظر داریم، تشدید می شود) و این که، تغییرات کوچک (خواه مثبت یا منفی)، به تحولات شگرفی در درازمدت و حتی میان مدت می انجامد و ذهنیت غالب یا تصور عموم از یک نهاد یا جامعه را شکل می دهد.

تشدید سرخوردگی و نارضایتی ها و هراس از آینده، نتیجه محتوم درهم تنیدگی نقدهای غیرمنصفانه و خودزنی های گاه و بیگاه در رسانه ها و حوزه عمومی است. افکار عمومی هم چیزی نیست جز برآیند تصورات ذهنی و درک آحاد مختلف جامعه از جهان پیرامون، که تحت تاثیر بازنمایی های رسانه ای شکل می گیرد و برساخته می شود.

البته تنها رسانه رسمی دیداری و شنیداری کشورمان مدت هاست از رفتار حرفه ای مقبول دنیای رسانه فاصله گرفته؛ برنامه های خبری و حتی سرگرمی محورش، کمابیش و به درجات مختلف، دچار اعوجاج است و چه بسا با وارونه نمایی رویدادها و پدیده ها در آن مواجه می شویم. با این تفاصیل، از این بنگاه عریض و طویل خبری و تبلیغاتی، شاید انتظار چندانی نباید داشت.

با این حال، برای شناساندن دانش شیرین و حرفه دشوار دامپزشکی به مردم و بازنمایی چهره آن در افکار جمعی و رسانه های گروهی، چاره کار را باید نخست در شکل گیری فهم مشترک بین اعضای متکثر این خانواده بزرگ، آن هم به مدد گفت و گوهای مسئله محور، و سپس بازتعریف نظام ارتباطی هدفمند با رسانه ها جست. بدون شک برای ثمربخشی هر چه بیشتر، بخش دولتی و شرکای غیردولتی اش باید با هم افزایی تجارب و منابع، به تقویت توانش ارتباطی یکدیگر در فضای رسانه ای یاری رسانند.

چندی پیش، رئیس سازمان دامپزشکی کشور از روابط عمومی به عنوان صداوسیمای سازمان یاد کرده بود. فارغ از این که با این افول بازگشت ناپذیر رادیو و تلویزیون به عنوان پیامد ظهور اینترنت و گوشی های هوشمند و انقلاب اطلاعات و ارتباطات، کاربست این تمثیل چقدر مناسب بوده، رخدادهای اخیر، ضرورت بازاندیشی در ساختار و گفتمان ارتباطی این سازمان را گوشزد کرد. تشکیل شورای سیاستگذاری (حتی غیررسمی) متشکل از نمایندگان بخش دولتی، نهادهای غیردولتی و چهره‌ های علمی و صاحبنظر این حوزه، می تواند به ساماندهی حضور دامپزشکی و بهبود سیمای آن در رسانه ها و ارتقای جایگاه بایسته اش در افکار عمومی کمک کند. افزون بر این، باید از بزرگان و افراد شهیر این حرفه نیز خواست دست به قلم شوند و با حضور پرشمار در رسانه های متنوع موجود، به نوبه خود یاریگر روابط عمومی سازمان و تشکل های علمی، حرفه ای و صنفی دامپزشکی باشند.

از یاد نبریم، شرایط حاکم بر ارتباطات امروز باعث شده فعالان حوزه روابط عمومی هم در موقعیت دشواری قرار گیرند؛ تا جایی که صدا و تصویر و پیام های تولیدی شان خوب دیده و شنیده و خوانده نمی شود. اما با همه دشواری های کار، هنوز هم می توان با تقویت منابع، خلاقیت و نوآوری و درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و البته اقتضائات جهان شبکه ای شده امروز، به تولید محتوای همه فهم و مردم پسند در بستر رسانه های تعاملی و مشارکت محور کنونی پرداخت. جدی تر گرفتن ژورنالیسم علمی و بهره گیری از دانش و تجربه کسانی که هم این علم و حرفه را می شناسند و هم به شرایط و الزامات کار رسانه ای آشنا هستند، برای نزدیک کردن زبان این علم به زبان عموم و تولید پیام های ارتباطی غیرمستقیم اما اثربخش، گام دیگری در اصلاح کژکارکردهای رسانه و بازنمایی مطلوب سیمای دامپزشکی در حوزه عمومی به شمار می آید.